مرا از یاد خواهی برد شبیه کسی که کودکی هایش را ... به شب می سپارمت به مهربانی سیاهش که اشک هایم را می پوشاند مرا دیگر از تو گریزی نیست تکثیر شده ای هر جا را که می نگرم لبخندت را می بینم تنهایی باورم شده است عروسک ها بیشتر از این از دنیا انتظاری ندارند فروردین 1393 تو رو قول دادم به دلتنگیام تو رویای من هی قدم می زنی تو رو داشتنت سخته و با نگات می فهموندی که، تو فقط یک زنی! دارم پیر میشم کنار تو و دلت رو نلرزونده چشمای من بگو زیبایی هامو می خوام چیکار؟ بذار دفن شن توی روزای من همیشه با حسرت نگات می کنم شجاعت می خواد اعتراف یه درد بذار آدما فک کنن بی حیام چشای تو من رو گرفتار کرد آره، من پر از حسم! احساسیم ! تو با منطقت له کن این حسو بعد گمون کن که من شاد و سرزنده ام به روزای رفته دیگه برنگرد بخند، هی بخند تا همه فک کنن تو فاتح شدی سرزمین منو منم با غمم راحتم، شک نکن که بی تو قشنگه شکوهِ غمو یه روز آخرش حرفمو می زنم یه روز که منو درد و غم می بره یه دختر تو اوج غرورِ یه مرد داره بغضشو از درون می دَره پ.ن: کم و بیش ایراد داره که فرصت ویرایش نداشتم ولی با همین ایرادا دوسش دارم :) اسفند 1392
Design By : Pichak |